بسم الله الرحمن الرحیم
بار الها ! با تمام وجود می گویم : " کم مِن ثناء جمیل لَستُ اهلاً لَهُ نَشَرتَه.
خداوندا ! عمری را - که بهترین نعمت بوده - از دست داده ام ، در حالی که می توانست در راه تو و خدمت به انسانهای مظلوم و مستضعف به کار گرفته شود ؛ عمری که می توانست تا حدودی در جهت از بین بردن ارزشهای منفی و ایجاد و احیای ارزشهای الهی - انسانی مثمر ثمر افتد ؛ عمری که می توانست در راه تحقق هدفهای مقدس اسلام و اعتلای کلمة التوحید و تکامل صاحبش سپری گردد ؛ عمری که می توانست از کمیّتش بکاهد و بر کیفیّتش بیفزاید و همگام با شهدای خداجوی ، جویای راه وصول به تو باشد ؛ عمری که با کمیّت نسبتاً زیاد ، کوچکترین توشه ای بر نگرفته . لذا همین جاست که تمامی امیدش را و تمامی رجایش را ، به عفو تو و به اغماض تو و بزرگواری تو و رحمت و فضل تو بسته است . خدایا ! باز هم امید و باز هم امید به فضلت ! " اللّهم اغفر لی الذنوب التی تَهتِکُ العِصَم.
خدایا ! خوب می دانی آنچه را هم اکنون به قلم می آورم مدتهای مدیدی است در درونم می گذرد و بر سر چند راهه های حیرت ِ ندانم چیست ؟ چه باید کرد ؟ امور به کجا می انجامد ؟ چگونه است که با نام اسلام و در ذیّ اسلامیت شعارهای مردم فریب ِ خالی محتوا ، رواج پیدا می کند و آنها که مسئولیت جلوگیری از انحراف افکار را دارند ساکت می نشینند ! و سهل است ، بعضا تایید هم می کنند و هزاران سؤال ، که هر کدام راهی را ایجاب و خطّی را ترسیم می کند ، قرار گرفته ام . اما خوشبختانه چون مقلد امام عزیز هستم ، راه سعادت برایم روشن است و از خدا می خواهم اگر عمری بود ، توفیق عمل بدان را پیدا کنم.
خدایا ! با تمام وجودم به این انقلاب عشق می ورزم و به همان مقدار که دوستدار انقلابیونم ، نسبت به حامیان ضد انقلاب نفرت دارم و با همه اینها ، این مسئله را بخوبی دریافته ام که هر کس به نفع دشمنان انقلاب و به خیال واهی و بی اساس ، رضایت ِ به اصطلاح مردم و به خیال خام و پوچ ، پایگاه به اصطلاح ملّی پیدا کردن ، موضعگیری کند ، مصداق فرموده گرانقدر معصوم "ع" است که : " مَن طَلَبَ رضی الناس بِسَخَطِ الله ، فَجَعَلُ الله حامده من الناس ذامّا.ً
خدایا ! تو شاهدی به همان اندازه - بلکه صد چندان - که به امام ِ قاطع و سازش ناپذیرم عشق می ورزم ، نسبت به سازشکاران و مدافعان عملی ضد انقلاب ( اگر در لفظ و اعتقاد هم مخالف باشند) نفرت دارم . بیم آن دارم حوادث مشروطه مجدّداً تکرار شود و یا ایران اسلامی به سرنوشت الجزایر دچار شود . خداوندا ! از تو مصرانه می خواهم دست و قدم ، زبان و قلم ِ همه کسانی را که در جهت رهانیدن ضد انقلابیون و مرتدین و محاربین از چنگال عدالت ، اعمال قدرت و نفوذ کرده اند و همه کسانی که پذیرای این ننگ شده اند ( تا چند روزی به کام ِ وهم و خیال رسند ) ، برای همیشه از سونوشت این مردم شهید پرور و شاهد قطع فرمایی.
خدایا ! چون عاشق نظام بوده ام ، از آن ترس داشتم که افشای چهره سازشکاران ، لطمه ای ناچیز به نظام وارد آرد ، به آنها توصیه می کنم که جدای از لفّاظی و بازارگرمی های صنفی ، به قیامت و حسابرسی های دقیق آن روز باور پیدا کنند و مواظب باشند که از آن دسته ای نباشند که قرآن درباره شان فرموده : " لِمَ تقولونَ ما لا تفعلون . کَبُرَ مَقْتاً عند الله انْ تقولوا ما لا تفعلون.
وصیّتم به صاحبان قدرت و نفوذ این است که اگر حرکتشان را دوست می دارند ، به جای شعارهای مردم فریب و سیاستمدارانه ، توصیه هایی را که تلفنی و شفاهی در جهت استخلاص ضد انقلاب و مَلَأ و مترفین و حرامخواران و حرام اندوزان اعمال می دارند ، با شهامت و رشادت ، برای مردم بازگو کنند و از هر نوع توجیه و ماستمالی کردنهای حفظ سمت و استمرار موقعیت صدارت ! بپرهیزند که خودفریبی و مردم فریبی بالاخره به پایان رسد و سر و کار با خیر الماکرین افتد و باز توصیه ام به سردمداران این است که به خدا توکل کنند و قاطعیت و سازش ناپذیری را از امام ِ مردم بیاموزند و شعار نه شرقی و نه غربی را که خواست و حق مردم است و علت موجده این انقلاب بوده فراموش نکنند و مبادا که گذشت روزها و فرو افتادن ، طبیعی شود و انقلاب و مهمتر از همه سختیهای حرکت و فشارهای بین المللی موجب شود تعادلی را که شعار فوق ایجاب می کرده و بحمد الله تا حدودی ایجاد گردیده ، به هم زنند و بدانند که قدرت مطلق از آن خداست و صرفاً تکیه بر اوست که از هر قدرتی ، انسان را و جامعه را بی نیاز می کند و باز این که بدانند که اگر دچار حسابگریهای سیاسی جدای از توکل شوند و بر ذهنیتهای شکل گرفته ، رضایت خدا و مردم مسلمان را ملاک قرار ندهند ، گور خود و انقلاب را کنده و برای مردم ، گورستانی بی نام و نشان در پهنه تاریخ ایجاد کرده اند و یادشان باشد که علت موجده ، علت مُبْقیه نیز هست و فراموش نکنند که سیادت و موقعیتهای اجتماعی آنان ، اهدایی انقلاب اسلامی است و جدای از انقلاب ، فردی از چهل میلیون افراد دیگر قبل از انقلاب خواهند بود.
خدایا ! تو شاهدی چندین بار به عناوین مختلف ، خطر منافقین انقلاب را ( همانان که التقاط ، به گونه منافقین خلق سراسر وجودشان را و همه ذهن و باورشان را پر کرده و همانان که ریاکارانه برای رسیدن به مقصودشان ، دستمال ابریشمی بسیار بزرگ - به بزرگی مجمع الاضداد - به دست گرفته اند ، هم رجایی و باهنر را می کُشند و هم به سوگشان می نشینند ، هم با منافقین خلق ، پیوند تشکیلاتی و سپس ... ! برقرار می کنند ، هم آنان را دستگیر می کنند و هم برای آزادیشان و اعطای مقام و مسئولیت بدانان تلاش می کنند و از افشای ماهیت کثیف آنان سخت بیمناک می شوند ، هم در مبارزه علیه آنان و در حقیقت برای جلب رضایت مسئولین و نجات بنیادی آنان خود را در صف منافق کُشان می زنند و هم در حوزه های علمیه به فقه و فقاهت روی می آورند تا مسیر فقه را عوض کنند ) ، به مسئولین گوشزد کرده ام ولی نمی دانم چرا ؟ ( گرچه نسبت به بعضی ، تا اندازه ای می دانم چرا !) ترتیب اثر نداده اند.
به مسئولین بارها گفته ام که خطر اینان بمراتب زیادتر از خطر منافقین خلق است ، چرا که علاوه بر همه شیوه های منافقانه ی منافقین ، سالوسانه در صف حزب اللهیان قرار گرفته و کم کم آنان را در صفوف آخرین و سپس به صف قاعدین و بازنشستگان سوقشان داده و صفوف مقدم را غاصبانه به تصرف خود در آورده اند.
والسلام
"نه شرقی و نه غربی را که خواست و حق مردم است و علت موجده این انقلاب بوده فراموش نکنند"
این جمله ی وصیت نامه من رو یاد این انداخت که اصلا چرا تاکید به صرفا فقط جمهوری اسلامی بود؟
نمیدونم مردم حواسشون نیست که ما تنها حکومت اسلامی جهان هستیم!یعنی تنها کشوری که حکومتش بر پایه اسلام راه اندازی و رهبری میشه...
یک حکومت بر پایه وحدتش میمونه.پس ای کاش این دو بخش کردن سیاست مدارا به "اصلاح طلب ها " و "اصول گرا" ها رو رها کنن و فقط و فقط پیرو خط رهبری باشن...اینطور شاید واقعا مشکلات و خود رایی ها هم کمتر میشد
ان شا الله همراه با رهبر بتونیم جزو منتظران آقا امام زمان (عج) باشیم.
یا علی