۳۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «وصیت نامه» ثبت شده است

وصیت نامه شهید خرازی (وصیت دوم)

متن پیش رو دومین و آخرین وصیت نامه شهید خرازی است که 50 روز قبل از شهادتش نوشته شده.

الهم انی اسئلک ان تملاء قلبی حبا لک و خشیة منک و تصدیقا  بکتابک و ایمانا بک و خوفا منک و شوقا الیک یا ذالجلال و الاکرام حبب الی لقائک و احبب لقائی و اجعل لی فی لقائک الراحة و الفرج و الکرامة قبلا چند کلمه‌ای نوشته بودم فکر کنم تکمیلی چندکلمه دیگر باید بنویسم. خدایا ! غلط کردم، استغفرالله، خدایا امان، امان از تاریکی و تنگی و فشار قبر و سوال منکر و نکیر در روز محشر و قیامت. به فریادم برس. خدایا !من دلشکسته و مضطرم. صاحب پیروزی و موفقیت تو را می دانم و بس، و بر تو توکل دارم. خدایا ! تا زمان عملیات فاصله زیادی نیست خدایا به قول امام خمینی «تو فرمانده کل قوا هستی» ، خودت رزمندگانت را پیروز گردان و شر صدام و کفار را از سر مسلمین بکن. خدایا ! از مال دنیا چیزی جز بدهکاری و گناه ندارم. خدایا ! تو خود توبه مرا قبول کن و از فیض عظمای شهادت، نصیب بهره مندم ساز. از تو طلب مغفرت و عفو دارم. یا واسع المغفرة ، یا سبقت رحمتة غضبه از همسر خوب و ایثارگرم کمال تشکر و سپاسگذاری را دارم. انشاء‌الله که مرا می بخشی. الحمدالله اگر خداوند فرزندی لطف و کرم فرمود ، به سلامتی او را مهدی و زهرا اسم بگذار و از خوراک و طعام حلال و طیب به او بخوران و او را سرباز و طلبه امام زمان بار و تربیت کن که این خود هدیه‌ای است به پیشگاه خداوند باری تعالی و کاهشی باشد از عذاب قبر و آخرت و قیامت. می دانم در امر بیت المال امانتدار خوبی نبودم و زیاده روی کرده باشم . خلاصه برایم رد مظالم و آمرزش بخواهید. والسلام خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار رزمندگان اسلام پیروزشان بگردان حسین خرازی 1/10/1365

۱۵ آذر ۹۴ ، ۰۷:۱۷ ۶ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰

توی 32 سالگی وصیت نامه اش آماده بود

دکتر عباسی ماجرای ترورش را برای مصطفا تعریف می کرد . که چطور بمب را به ماشین چسباندند . از موتورسوار حرف زد و سفارش پشت سفارش که : ((مصطفی مراقب باش و هوای دور و برت را داشته باش!)) مصطفا را اما هوای جای دیگری برداشته بود ، نشان به آن نشان که توی 32 سالگی وصیت نامه اش حاضر و آماده بود . پدرش بعدتر توی مراسمی از این وصیت نامه گفت که گل سفارش هایش هواداری ولایت فقیه است تاریخش را بر می داشتی خیال می کردی بچه بسیجی های امام خمینی (ره) نوشته اند...

قسمتی از وصیت نامه شهید مصطفی احمدی روشن:

به گفته‌ی شهید چمران: "وقتی کوس جنگ به صدا درآید شناختن مرد از نامرد آسان می‌شود". اینان همان‌هایی هستند که وقتی بوی خون به مشام‌شان رسید در هفت سوراخ خزیدند و شانه خالی کردند و حال آمده‌اند و داعیه‌ی انقلاب را دارند، کجا بودید وقتی بچه‌های ما در خون وضو می‌ساختند آیا کور بودید و ندیدید؟

حال به گورستان بروید و ببینید تاریخ بشریت تا به حال مانند این همه جوان ما دیده است که غالباً با سنی حدود 18-22 سال خود را در کام مرگ انداختند، حال مجالس که برای شهدا برگزار می‌شود خالی است. به خدا که همه‌ی این‌ها جواب دارد. چرا نمی‌دانید که بزرگ‌ترین نعمت را خدا به ما داده است که در حکومتی الهی زندگی می‌کنیم به رهبری ولایت فقیه. گوشتان را باز کنید و بشنوید سخن،‌ سخن‌گوی آمریکایی که گفت:‌ "اگر ما جایگاهی به‌عنوان ولی فقیه را بر زورق تردید بنشانیم بزرگ‌ترین بار را از دوش خود برداشته‌ایم" آیا حالا اگر کسی با این اصل مخالفت دارد جیره خور امریکا نیست؟

 

۱۰ آذر ۹۴ ، ۰۶:۵۸ ۰ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰

وصیت نامه شهید مصطفی ردانی پور.

سپاس خداوندی را که انوار جلال او ، از افق عقول بندگانش تابان است. و خواسته اش ، از زبان گویای کتاب و سنت ، نمایان خدایی که دوستان خود را از دلبستگی به دنیای فریبا رهانید و به شادی های گوناگون رسانید.

نه از آن روی که آنان را بی جهت ، زیادی بخشد و یا در پیمودن راههای نیکوکاری ناگزیرشان فرماید، بلکه از آن روی که خدای تعالی ، دید لیاقت پذیرش الهی را دارند و شایسته ی آرایش به صفات زیبایند. پس راضی نشد که بندگانش ، رشته ی بیکاری به دست گیرند و عمر خود را به بطالت سپری کنند ، بلکه آنان را توفیق عنایت قرمود که به کردار های کامل خو گیرند. تا از هر چه به جز اوست ، آسوده خاطر گشته و مذاق جانشان ، با لذتِ شرافتِ خشنودی حق ، آشنا گردد. از این رو، دلهای خود را به انتظار سایه ی لطفش ، منصرف و آرزوهای خود را به سوی بخشش و فضلش ، منعطف ساختند.

در نزد ان ها سروری را می بینی که مخصوص دلهای گردیده به عالم جاوید است و اثر ترسی مشاهده می کنی که از خطر های ملاقات حق حاصل آید.

شوقشان به آن چه به خواسته ی حق نزدیکشان نماید همواره در فزونی و میلشان به انجام دستور های الهی که از ناحیه ی حق صادر می شود، پیگیر و گوششان ، آماده ی شنیدن اسرار الهی و دلهایشان از یاد او شیرین کام است.

به مقدار ایمانی که دارند از لذت ذکر بهره مندشان فرمود و از خزینه ی عطایش ، آنچه را شایسته ی بخشش نیوکار مهربانی است ف به آنان بی منت ارزانی داشت.

چه کوچک است در نزد آنان ، هر آن چه دل را از جلال حق مشغول کند. هر آنچه را که باعث دوری از حریم وصالش گردد یکباره ترک گویند. تا ان جا که از انس با کَرم و کمال حق لذت ها برند.

همواره از زیور های هیبت و جلال ، جامه های فاخر به تن کنند و چون ببینند که زندگی دنیا آنان را از پیروی خواسته ی خداوند مانع است و ماندن در این عالم میان آنان و بخشش های خداوندی حائل ، بی تأمل جامه ی ماندن را از تن برکنند و حلقه بر درهای دیوار کوبند و از این که در راه رسیدن به این رستگاری تا سر حد جانبازی فداکاری می کنند و خود را در معرض خطر تیر ها و گلوله ها قرار می دهند ف لذت می برند.

مرغ جان مردان صحنه ی کربلا در اوج چنین شرافتی به پرواز آمد که برای جانبازی از یکدیگر پیشی می گرفتند. و جانهایشان را در برابر نیزه ها و شمشیرها به یغما می دادند و امروز هم آن واقعه در سرزمین الله اکبر اتفاق افتاده است. که هر روز شاهد چنین شور و شعفی می باشیم.

ای ملت ! بدانید امروز مسئولیت شما بزرگ و بارتان سنگین است و باید رسالتتان را که پاسداری از خون شهیدان است انجام دهید.

تنها با اطاعت از روحانیت متعهد و مسئول که در رأس آن " ولایت فقیه " می باشد و امروزه سنب آن امام بزرگوار است قادرید این راه را ادامه دهید.

امروز در هیچ کجای دنیا چنین حکومتی با این عظمت  و حشمت وجود ندارد که در رأس آن مرجعی بزرگ باشد.

در راه خدا حرکت کردن سختی و رنج دارد. مانع زیاد است. با صبر و استقامت راه انبیا را ادامه دهید که امروز جوانان ما با ریختن خونشان موانع راه را برداشته و بر می دارند و ما فردای قیامت در پیشگاه خدای تبارک و تعالی عذری نداریم.

اسلام منهای روحانیت اسلام نیست. و این سدّ دشمن شکن ( ولایت فقیه ) را نگذارید بشکنند و این حربه ی عطیم را از شما و ملتتان نگیرند و در نتیجه اسلام وارونه را به مردمتان عرضه کنند. بدون روحانیت کاری از پیش نمی رود.

 

مصطفی ردّانی پور 28/6/59


 

ادامه وصیت و همچنین عباراتی که قبل از شهادت مکتوب شده:

من به جبهه آمدم تا شاید گذشته ها را جبران کنم . و خون آلوده ام را در راه خدا بریزم. و به وسیله ی خون پاک شهدا تطهیر نمایم . اگر در این مسیر کشته شدم شما مقاوم و استوار راهم را ادامه دهید.

دعا کنید خدا مرا جزء شهدا قرار دهد. از قربانی دادن در راه خدا نترسید.

خواهرانک در تربیت فرزندانتان بکوشید و حجاب را رعایت کنید. زهرا گونه زندگی کنید و شوهرانتان را به خدا وادارید.

برداشت من از زندگی ، از انچه خواندم و لمس کردم خلاصه اش این است که:

تنها راه سعادت ، رسیدن به کمال بندگی خداست.بندگی او در اطاعت از اوامرش و ترک نواهی می باشد. همه دستور های اسلام در این دو جمله خلاصه می گردد:

فرمانبرداری از خدا و نافرمانی از شیطان

سفارشم این است: مردم! به یاد خدا و روز جزا باشید.

پیرو ائمه اطهار باشید که : واللازم لکم لاحق والمارق عنکم زاهق.

مردم! دنباله رو روحانیت باشید که چراغ راه هدایتند. از امام اطاعت کنید که عصاره ی اسلام است. او را تنها نگذارید که نماینده حجت ابن الحسن عجل الله است.

 

مصطفی ردّانی پور 10/5/1362

 

 

اما عجیب ترین جملات او کلماتی است که دو روز قبل از شهادت در پیرانشهر نوشته بود. عباراتی که نشان می داد خبر از شهادتش می دهد:

حال که وقت رفتن است و توفیق پیوستن به یاران و دوستان! آنان که با هم پیمان شهادت بستیم ، با کمال شرمندگی و طلب عفو و بخشش از همه شما ، چند کلمه ای را به عنوان وصیت ذکر می کنم.

باشد که باعث آمرزش من شود و برایم طلب رحمت و بخشش بنماید.

آن کسانی که مسئولیتی دارندو با خون شهدا و ایثار و استقامت و کار و تلاش سربازان گمنام ، نام و عنوانی پیدا کرده اند مواظب خود باشند!

دوستان عزیز! تنها راه رسیدن به سعادت ، ترک محرمات و انجام واجبات است. راه قرب به خدا همین است و بس.

دست یکدیگر را بگیرید و راه شهدا را که همان راه رسیدن به خدای متعال است ادامه دهید.

 

مصطفی ردّانی پور 13/ 5/ 1362

 

برگرفته از: کتاب پنجاه سال عبادت ( کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی )

۲۴ آبان ۹۴ ، ۰۷:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

وصیت نامه شهید رضا پناهی.

بسم الله الرحمن الرحیم
من طَلَبَنی وَجَدَنی و من وجدنی عَرَفَنی و من عرفنی اَحَبَّنی و من اَحَبَّنی عَشَقَنی و من عَشَقَنی عَشِقتُه و من عَشِقتُه قَتِلتُه و من قَتِلتُه فَعَلیَّ دِیَتُه و اَنا دِیَتُه.
هر کس من را طلب کند مرا می یابد ، و کسی که مرا یافت مرا می شناسد ، و کسی که مرا شناخت مرا دوست خواهد داشت. و کسی که من را دوست داشت ، عاشق من می شود، و کسی که عاشق من می شود ، من عاشق او می شوم و کسی که من عاشق او شوم ، او را می کشم و کسی که من او را بکشم ، خون بهایش بر من واجب است ، پس خون بهای او من هستم ( حدیث قدسی)
هدف من از رفتن به جبهه این است که ، اولاً به ندای " هل من ناصر ینصرنی " لبیک گفته باشم و امام عزیز و اسلام را یاری کنم.
و آن وظیفه را که امام عزیزمان بارها در پیام ها تکرار کرده ، که هر کس قدرت دارد واجب است که به جبهه برود ، و من می روم تا به پیام امام لبیک گفته باشم.
آرزوی من پیروزی اسلام و ترویج آن در تمام جهان است و امیدوارم که روزی به یاری رزمندگان ، تمام ملتهای زیر سلطه آزاد شوند و صدام بداند که اگر هزاران هزار کشور به او کمک کنند او نمی تواند در مقابل نیروی اسلام مقاومت کند.
من به جبهه می روم و امید آن دارم که پدر و مادرم حتی اگر شهید شدم ، ناراحت نباشند . چون من هدف خود را و راه خود را تعیین کرده ام و امیدوارم که پیروز هم بشوم.
پدر و مادر مهربان من ! از زحمات چندین ساله شما متشکرم. من عاشق خدا و امام زمان ( عجل الله )  گشته ام و این عشق هرگز با هیچ مانعی از قلب من بیرون نمی رود.، تا این که به معشوق خود یعنی " الله " برسم.

 
و به حق که ما می رویم که این حسین زمان و خمینی بت شکن را یاری کنیم و به حق که خداوند به کسانی که در راه او پیکار می کنند پاداش عظیم می بخشد . من برای خدا از مادیات گذشتم و به معنویات فکر کردم ، از مال و اموال و  پدر و مادر و برادر و خواهر چشم پوشیدم ، فقط برای هدفم یعنی الله.

 

والسلام رضا پناهی

 

۲۱ آبان ۹۴ ، ۰۷:۰۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

یک وصیت نامه برای دو نفر.

از این دو برادر، یک وصیت نامه مشترک به جا مانده است. این که چگونه محمدرضا امینی راد (نفر سمت راست در تصویر) و ابوالفضل امینی راد (نفر سمت چپ در تصویر) به فکر نگارش یک وصیت نامه مشترک افتاده‌اند معلوم نیست.(«محمدرضا» در سال 61، وصیت نامه ای اختصاصی هم نوشته است). اما این وصیت‌نامه بدیع که قطعا حاصل هم فکری دو برادر شهید است، خواندنی و تاثیرگذار است.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

یا ایتها النفس المطمئنه / ارجعی الی ربک راضیة مرضیه / فادخلی فی عبادی / و ادخلی جنتی/

آن هنگام به اهل ایمان خطاب لطف رسد که ای نفس مطمئن و دل آرام / به حضور پروردگارت باز آی که تو خشنود به او و او راضی از توست/ باز آی و در صف بندگان خاص من در آی/ و در بهشت من داخل شو

بسم رب اشهدا و الصدیقین

با تقدیم صمیمی ترین سلام ها و درود هایمان به تمامی شهیدان گلگون کفن و امام عزیز و امت عزیز امام و شما عزیزانمان، وصیت نامه مان را هر چند لایق آن نیسیم که برایتان وصیتی کرده باشیم به امید این که خداوند گناهمان را ببخشد و شهادت بنده گنهکارش را بپذیرد برایتان تقدیم می کنیم و امید آن داریم که با شهدای اسلام محشور گردیم و در جوار رحمت حق تعالی قرار گیریم.

از شما عزیزیان تقاضا داریم که دعایمان کنید که خداوند شهادت این بندگان حقیر را بپذیرد و هم‌چنین تقاضا داریم که راه «سیدالشهدا (ع)» را به نحو احسن ادامه دهید و امام عزیز را یاری کنید و همیشه پیرو خوبی برای او باشید و اگر خدای نا‌کرده کوچک‌ترین سستی از خود نشان دهید در روز قیامت جواب گوی این همه خونی که مظلومانه در راه اسلام ریخته شده نمی توانید باشید.

عزیزانمان! وقتی پیکر شهدای مظلوم را اکثرا نوجوان و جوان و حتی پیرمرد نیز می دیدیم به خدا از خودمان خجالت می کشیدیم و می گفتیم چرا مانده ایم؟ مگر مسلمان نیستیم؟ مگر نمی گوییم شیعه علی (ع) هستیم؟ مگر نمی گوییم که می خواهیم راه حسین (ع) را تداوم بخشیم؟ پس چرا همیشه [فقط] شعار آن را می دهیم؟ بشتابیم و این شعارها را به عمل ثابت کنیم.

این بود که بالاخره توفیق آمدن به جبهه نصیبمان شد تا ادامه دهنده‌ی راه عزیزانمان یعنی شهدا باشیم و خوش‌حال و سر‌افراز که چون حسین وار کشته شدیم، اگر خدا بپذیرد.

هرچه فکر می کردیم که خدا چگونه این همه گناهانمان را می بخشد تا از نزدیکانش گردیم [علتش] را نمی یافتیم تا این که حدیث «پیامبر اکرم (ص)» به گوشمان رسید که می فرماید: وقتی اولین قطره خون شهید ریخته می شود، همراه او تمام گناهانش آمرزیده می شود.

و این را وقتی دقیقأ در یافتیم که تمام وجودمان برای شهادت پرواز کرد و با خود گفتیم خدایا! آیا توفیق شهادت نصیبمان می شود؟

آیا ما جزو شهدا می گردیم؟آیا با ریخته شدن خون ما تمام گناهانمان آمرزیده می شود؟

هنوز هم نمی دانیم که آیا توفیق شهادت را داشته ایم یا نه. لذا دعایمان کنید که خدا شهادتمان را بپذیرد.

و باز به شما وصیت می کنیم که امام عزیز را تنها نگذارید، ما می رویم تا راه حسین (ع) و خط امام زنده باشد لذا شما با یاری امام و انقلاب راه حسین (ع) و خط امام را تداوم ببخشید.

در پایان از همه تقاضای دعا برای رزمندگان و امام عزیز و ما داریم و بدانید هر چه می خواهیم مکالمه را قطع نماییم نمی توانیم ولی چه کنیم که کاغذ محدود است و وقت محدودتر.

خدایا! خمینی مان را تا انقلاب مولایمان (عج) حفظ بفرما

خدایا! انقلابمان را هر چه زودتر با حضور حضرت مهدی موعود (ع) به انقلابش متصل بفرما

خدایا! رزمندگان ما را با پیروزی نهایی هر چه سریع تر به خانواده هایشان برگردان

خدایا! گناهانمان را ببخش و ما را یک لحظه به خودمان وا مگذار

خدایا! به خانواده شهدا و مجروحین و مفقودین و مصدومین و اسرا و رزمندگان و مسافرین اسلام صبری عظیم و اجری جزیل عنایت بفرما

خدایا! ما را از خالصان و مقربانت قرار بده

بفضلک و رحمتک یا ارحم الراحمین

خداحافظ

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۷:۰۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰