۴۵ مطلب با موضوع «وصیت نامه و دست نوشته» ثبت شده است

وصیتی که روی کمد نصب شده بود.

مدافع حرم ، شهید محمود رضا بیضائی

همه جا را سپردم دنبال وصیت‌نامه‌اش گشتند. حتی توی وسایلش که در سوریه بود؛ اما وصیت‌نامه‌ای در کار نیست انگار. تنها چیز مکتوبی که از او موجود است، همان نامه‌ای است که برای همسر خود نوشته بود. از همسرش در مورد وصیت‌نامه سؤال کردم گفت: یک‌بار در خانه صحبت وصیت‌نامه شد، به پوستر «حاج همت» روی کمدش اشاره کرد و گفت: «وصیت من این است». این پوستر تصویری است از حاج همت که میکروفونی در دست دارد و دست دیگرش بالا آمده و دارد صحبت می‌کند. روی این پوستر که هنوز هم آنجاست، نوشته: «با خدای خود پیمان بسته‌ام تا آخرین قطره خونم، در راه حفظ و حراست از این انقلاب الهی یک آن آرام و قرار نگیرم.» این جمله نصب‌العینش بود و به آن عینیّت هم بخشید و تا لحظه شهادت، در راه حفظ و حراست از انقلاب اسلامی یک آن آرامش نداشت.

 

 

۲۲ شهریور ۹۴ ، ۰۷:۰۰ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

وصیت نامه شهید علی تجلایی.

نفر سمت راست در تصویر

ای امام ، ای رهبر امت ، و ای پدر روحانی که با بیان خود نفوس طاغوتی ما را تزکیه نمودی ، بدان ، تا آخرین قطره خونی که در بدن دارم و تا آخرین دم حیاتم ، مقلد و مأموم تو هستم.

به خدا سوگند، یک لحظه از این عهد و پیمانی که با تو بسته ام ، نظرم برنخواهد گشت و آخرین قطره خونی که از بدنم بیرون ریزد ، نقش « خمینی رهبر » خواهد بست.

زیرا که من این وفاداری را از مکتب کربلا, از پرچمدار اباعبدالله (ع) آموخته ام و عینیت این وفاداری را از سیدمان و مولایم شهید آیت الله بهشتی آموخته ام.

پدر و مادر عزیزم که غم و اندوه شهادت برادرم مهدی از دل شما بیرون نرفته ، مبادا از شهادت من و برادرم متأثر شوید و هر چه گریه می کنید ، گریه بر مصیبتهـای سرور شهیـدان و اهل بیت او بکنید.

خوشحال باشید که در سایه برنامه های تربیتی اسلام ، توانستید فرزندانی را در خط ولایت و امامت بپرورانید ... نه تنها برای مهدی و من و دیگر شهیدان گریه نکنید ، بلکه گور و مزار ما را هم جستجو مکنید . به این بیاندیشید که ما برای چه شهید شدیم و چه راهی را برای رسیدن به مقصود و معبود خود برگزیدیم ... . دعا کنید که خداوند متعال از گناهانم درگذرد.

همسرم ! می دانم پس از من بایستی مشکلات زیادی را در تربیت و بزرگ کردن فرزندان بدون پدر متحمل گردی بشارت بزرگی است برای شما که خداوند رحمان - اگر توفیق شهادت نصیب این بنده گناهکار بنماید - آنچنان که وعده فرموده ، سرپرست اصلی شما خواهد بود که این نعمت و رحمت ، شامل کمتر خانواده ای می شود. شکرانه این نعمت ، صبر و استقامت در برابر مشکلات و عبودیت کامل به درگاه خداوند متعال می باشد . به جامعه نشان بده که چگونه می توان در عمل ، پیرو حضرت فاطمه زهرا (س) و دخترش زینب (س) بود و هم مادری خوب بود و هم پیام رسانی آتشین که پیامش تاریخ بشریت را تکان دهد.

دخترم می دانم که حالا کوچکی و مرا به یاد نمی آوری ولیکن دخترم ، وقتی که بزرگ شوی حتماً جویای حال پدرت و علت شهادت پدرت خواهی بود . بدان که پدرت یک پاسدار بود و تو نیز باید پاسدار خون پدرت باشی.

دخترم ! می دانم یتیمانه زندگی کردن و بزرگ شدن در جامعه مشکل است ولیکن بدان که حسین و حسن و زینب یتیم بودند . حتی پیامبر اسلام نیز یتیم بزرگ شد . دخترم ! هر وقت دلت گرفت ، زیارت عاشورا را بخوان و مصیبتهای سرور شهیدان تاریخ ، حسین (ع) را بنگر و اندیشه کن ... . امیدوارم که در آینده وارث شایسته ای برای پدرت باشی . پروردگارا مرا و فرزندانم را برپادارنده نماز قرار ده و دعایم را بپذیر.

برادران پاسدار امیدوارم با بزرگواری خودتان این بنده ذلیل خدا را عفو وحلال کنید. سفارشـی چنـد از مولایمـان علـی (ع) بـرای شمـا دارم ، باشـد کـه راهنمـای شمـا باشـد در امـر پاسداریتـان.

در همه حال پرهیزگار باشید و خدا را ناظر بر اعمال خود بدانید

یاور ستمدیدگان و مستمندان جامعه و یاور تمامی مستضعفین باشید . مبادا یتیمان و فرزندان شهدا را فراموش کنید.

در راه تحقق اهداف این انقلاب آزادی بخش ، از جان و مال خود دریغ نکنید

سلسله مراتب و اطاعت از مسئولان را با توجه به اصل ولایت رعایت کنید

در هر زمان و هر مکان ، با دست و زبان و عمل ، امر به معروف و نهی از منکر کنید

برادران مسئـول اگر به طـور مستمـر در جهت پیشبـرد اهداف انقلاب ، شبـانه روز فعالیت می کنید ، عدالت در کارهایتان و تصمیم گیریهایتان به عنوان یک مرز ایمان داشته باشید.

اگر این مرز شکسته شـود و پای انسان به آن طرف مرز برسد ، دیگر حـد و قانونـی را برای خـود نمی شناسد. عدالت را فدای مصلحت نکنید.

پرحوصله باشید و در برآوردن حاجات و نیازهای زیردستان بکوشید . در قلب خود ، مهربانی و لطف به مردم را بیدار کنید . طوری رفتار نکنید که از شما کراهت داشته باشند.

موفقیت شما را در جهاد درونی و جهاد آزادیبخش از خداوند متعال خواهانم . رفتن به جبهه ها و دفاع از کیان اسلام و قرآن برای مردان خدا تکلیف و امتحان بزرگی محسوب می شود.

زیرا جبهه آزمایشگاه مردان خداست ... برای این آزمایش ، بایستی از تمام وابستگی مادی و غیر خدا گسست و عاشقانه به سوی خدا شتافت.

از بدو انقلاب ، رسیدن به لقاءالله و ریخته شدن خونم در پای درخت اسلام برایم اصل بوده و هست . جبهه آسان ترین و نزدیک ترین صراط برای رسیدن به این اهداف است . همه وقتی فهمیده اند که می خواهم به عنوان تک تیرانداز در عملیات شرکت کنم ، مرا نصیحت می کنند و مشکلات زندگی و فرزندانم را به من گوشزد می کنند و سعی می کنند ، تجربه ام و مسئولیتم را برایم بزرگ جلوه بدهند و القا کنند که برای سپاه و انقلاب و جنگ لازم تر هستم . ولی ، همه باید بدانند که حرف من چیز دیگری و هدفم ، هدف والایی است.

زیرا توفیق شرکت در مدرسه عشق و بسیج با ارزش و نتیجه بخش خواهد بود ، زیرا ارزشهایی که از شرکت در جنگ ، به دور از مسئولیت های دنیوی برای یک فرد رزمنده ساده نصیب می شود ، خارج از بحث و فکر و عقل بشر خاکی است و بدانید که جبهه برای مردان خدا خیلی زیباست ، زیرا هر چه در آن بینی ، نور خداست و صحبت شهادت و ایثار.

حرف ، حرف شهادت . و آنچه بینی چهره مردان مصمم و جوانان معصوم که با تمام وجودشان برای انجام تکلیف الهی ، در رفتن به خط مقدم ، سعی می کنند بر یکدیگر پیشی گیرند . حال ، قضاوت کنید که انسان چگونه می تواند مصاحبت و برادری چنین انسانهایی را نادیده بگیرد ؟

و اما نهایت سخنم ، طلب رحمت از خداوند متعال برای شما ، خانواده ام ، همسرم و پدر و مادرم است و درخواست حلالی این بنده گناهکار از تمام رزمندگان ، به خصوص برادران لشکر عاشورا و سپاه منطقه پنج و قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) می خواهم که مرا حلال کنند ، زیرا دیگر برایم قلباً الهام شده که این بار -

اگر خداوند رحمان و رحیم بخواهد - به فیض شهادت نائل خواهم آمد . لذا دیگر منتظر من نباشید چون من به دیدار معشوق خود و دیدار سرور آزادگان اباعبدالله (ع) و شهدای کربلا حسینی ایران شتافته ام

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

علی تجلایی

 

 

۱۹ شهریور ۹۴ ، ۰۶:۵۹ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

وصیت نامه شهید احمد کشوری


خدایا شیطان را از ما دور کن

«بسم الله الرحمن الرحیم»

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند

روبه صفتان زشت خو را نکشند

پایان زندگی هر کسی به مرگ اوست

جز مرد حق که مرگش آغاز دفتر اوست.

هر روز ستاره ای را از این آسمان به پایین می کشند امّا باز این آسمان پر از ستاره است. این بار نیز در پی امر امام، دریایی خروشان از داوطلبین به طرف جبهه های حق علیه باطل روان شد و من قطره ای از این دریایم و نیز می دانید که این اقیانوس بی پایان است و هر بار بر او افزوده می شود. راه شهیدان را ادامه دهید. که آنها نظاره گر شمایند مواظب ستون پنجم باشید که در داخل شما هستند.

بی تفاوتی را از خود دور کنید، در مقابل حرف های منحرف بی تفاوت نباشید.

مردم کوفه نشوید و امام را تنها نگذارید. در راهپیمایی ها بیشتر از پیش شرکت کنید. در دعاهای کمیل شرکت کنید. فرزندانتان را آگاه کنید. و تشویق به فعالیت در راه الله کنید.

و وصیت به پدر و مادرم:

پدر و مادرم! همچنان که تا الآن صبر کرده اید از خدا می خواهم صبر بیشتری به شما عطا کند. فعالیتتان را در راه خدا بیشتر کنید. در عزایم ننشینید،‌ نمی گویم گریه نکنید ولی اگر خواستید گریه کنید به یاد امام حسین (ع) و کربلا و پدر و مادرانی که پنج فرزندشان شهید شده گریه کنید، که اگر گریه های امام حسینی و تاسوعا و عاشورایی نبود،‌ اکنون یادی از اسلام نبود. پشت جبهه را برای منافقین و ضد انقلاب خالی نگذارید،‌ در مراسم  عزاداری بیشتر شرکت کنید که این مراسم شما را به یاد شهیدان می اندازد و این یاد شهیدان است که مردم را منقلب می کند.

امام را تنها نگذارید.

فراموش نکنید که شهیدان نظاره گر کارهای شمایند.

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم.

موجیم که آسودگی ما عدم ماست

والسلام

 قطراه ای از دریای خروشان حزب ا...

محمد کشوری

۱۵ شهریور ۹۴ ، ۰۷:۰۰ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

وصیت نامه شهید سید اسدالله لاجوردی.


بسم الله الرحمن الرحیم

بار الها ! با تمام وجود می گویم : " کم مِن ثناء جمیل لَستُ اهلاً لَهُ نَشَرتَه.

خداوندا ! عمری را - که بهترین نعمت بوده - از دست داده ام ، در حالی که می توانست در راه تو و خدمت به انسانهای مظلوم و مستضعف به کار گرفته شود ؛ عمری که می توانست تا حدودی در جهت از بین بردن ارزشهای منفی و ایجاد و احیای ارزشهای الهی - انسانی مثمر ثمر افتد ؛ عمری که می توانست در راه تحقق هدفهای مقدس اسلام و اعتلای کلمة التوحید و تکامل صاحبش سپری گردد ؛ عمری که می توانست از کمیّتش بکاهد و بر کیفیّتش بیفزاید و همگام با شهدای خداجوی ، جویای راه وصول به تو باشد ؛ عمری که با کمیّت نسبتاً زیاد ، کوچکترین توشه ای بر نگرفته . لذا همین جاست که تمامی امیدش را و تمامی رجایش را ، به عفو تو و به اغماض تو و بزرگواری تو و رحمت و فضل تو بسته است . خدایا ! باز هم امید و باز هم امید به فضلت ! " اللّهم اغفر لی الذنوب التی تَهتِکُ العِصَم.

خدایا ! خوب می دانی آنچه را هم اکنون به قلم می آورم مدتهای مدیدی است در درونم می گذرد و بر سر چند راهه های حیرت ِ ندانم چیست ؟ چه باید کرد ؟ امور به کجا می انجامد ؟ چگونه است که با نام اسلام و در ذیّ اسلامیت شعارهای مردم فریب ِ خالی محتوا ، رواج پیدا می کند و آنها که مسئولیت جلوگیری از انحراف افکار را دارند ساکت می نشینند ! و سهل است ، بعضا تایید هم می کنند و هزاران سؤال ، که هر کدام راهی را ایجاب و خطّی را ترسیم می کند ، قرار گرفته ام . اما خوشبختانه چون مقلد امام عزیز هستم ، راه سعادت برایم روشن است و از خدا می خواهم اگر عمری بود ، توفیق عمل بدان را پیدا کنم.

خدایا ! با تمام وجودم به این انقلاب عشق می ورزم و به همان مقدار که دوستدار انقلابیونم ، نسبت به حامیان ضد انقلاب نفرت دارم و با همه اینها ، این مسئله را بخوبی دریافته ام که هر کس به نفع دشمنان انقلاب و به خیال واهی و بی اساس ، رضایت ِ به اصطلاح مردم و به خیال خام و پوچ ، پایگاه به اصطلاح ملّی پیدا کردن ، موضعگیری کند ، مصداق فرموده گرانقدر معصوم "ع" است که : " مَن طَلَبَ رضی الناس بِسَخَطِ الله ، فَجَعَلُ الله حامده من الناس ذامّا.ً

خدایا ! تو شاهدی به همان اندازه - بلکه صد چندان - که به امام ِ قاطع و سازش ناپذیرم عشق می ورزم ، نسبت به سازشکاران و مدافعان عملی ضد انقلاب ( اگر در لفظ و اعتقاد هم مخالف باشند) نفرت دارم . بیم آن دارم حوادث مشروطه مجدّداً تکرار شود و یا ایران اسلامی به سرنوشت الجزایر دچار شود . خداوندا ! از تو مصرانه می خواهم دست و قدم ، زبان و قلم ِ همه کسانی را که در جهت رهانیدن ضد انقلابیون و مرتدین و محاربین از چنگال عدالت ، اعمال قدرت و نفوذ کرده اند و همه کسانی که پذیرای این ننگ شده اند ( تا چند روزی به کام ِ وهم و خیال رسند ) ، برای همیشه از سونوشت این مردم شهید پرور و شاهد قطع فرمایی.

خدایا ! چون عاشق نظام بوده ام ، از آن ترس داشتم که افشای چهره سازشکاران ، لطمه ای ناچیز به نظام وارد آرد ، به آنها توصیه می کنم که جدای از لفّاظی و بازارگرمی های صنفی ، به قیامت و حسابرسی های دقیق آن روز باور پیدا کنند و مواظب باشند که از آن دسته ای نباشند که قرآن درباره شان فرموده : " لِمَ تقولونَ ما لا تفعلون . کَبُرَ مَقْتاً عند الله انْ تقولوا ما لا تفعلون.

وصیّتم به صاحبان قدرت و نفوذ این است که اگر حرکتشان را دوست می دارند ، به جای شعارهای مردم فریب و سیاستمدارانه ، توصیه هایی را که تلفنی و شفاهی در جهت استخلاص ضد انقلاب و مَلَأ و مترفین و حرامخواران و حرام اندوزان اعمال می دارند ، با شهامت و رشادت ، برای مردم بازگو کنند و از هر نوع توجیه و ماستمالی کردنهای حفظ سمت و استمرار موقعیت صدارت ! بپرهیزند که خودفریبی و مردم فریبی بالاخره به پایان رسد و سر و کار با خیر الماکرین افتد و باز توصیه ام به سردمداران این است که به خدا توکل کنند و قاطعیت و سازش ناپذیری را از امام ِ مردم بیاموزند و شعار نه شرقی و نه غربی را که خواست و حق مردم است و علت موجده این انقلاب بوده فراموش نکنند و مبادا که گذشت روزها و فرو افتادن ، طبیعی شود و انقلاب و مهمتر از همه سختیهای حرکت و فشارهای بین المللی موجب شود تعادلی را که شعار فوق ایجاب می کرده و بحمد الله تا حدودی ایجاد گردیده ، به هم زنند و بدانند که قدرت مطلق از آن خداست و صرفاً تکیه بر اوست که از هر قدرتی ، انسان را و جامعه را بی نیاز می کند و باز این که بدانند که اگر دچار حسابگریهای سیاسی جدای از توکل شوند و بر ذهنیتهای شکل گرفته ، رضایت خدا و مردم مسلمان را ملاک قرار ندهند ، گور خود و انقلاب را کنده و برای مردم ، گورستانی بی نام و نشان در پهنه تاریخ ایجاد کرده اند و یادشان باشد که علت موجده ، علت مُبْقیه نیز هست و فراموش نکنند که سیادت و موقعیتهای اجتماعی آنان ، اهدایی انقلاب اسلامی است و جدای از انقلاب ، فردی از چهل میلیون افراد دیگر قبل از انقلاب خواهند بود.

خدایا ! تو شاهدی چندین بار به عناوین مختلف ، خطر منافقین انقلاب را ( همانان که التقاط ، به گونه منافقین خلق سراسر وجودشان را و همه ذهن و باورشان را پر کرده و همانان که ریاکارانه برای رسیدن به مقصودشان ، دستمال ابریشمی بسیار بزرگ - به بزرگی مجمع الاضداد - به دست گرفته اند ، هم رجایی و باهنر را می کُشند و هم به سوگشان می نشینند ، هم با منافقین خلق ، پیوند تشکیلاتی و سپس ... ! برقرار می کنند ، هم آنان را دستگیر می کنند و هم برای آزادیشان و اعطای مقام و مسئولیت بدانان تلاش می کنند و از افشای ماهیت کثیف آنان سخت بیمناک می شوند ، هم در مبارزه علیه آنان و در حقیقت برای جلب رضایت مسئولین و نجات بنیادی آنان خود را در صف منافق کُشان می زنند و هم در حوزه های علمیه به فقه و فقاهت روی می آورند تا مسیر فقه را عوض کنند ) ، به مسئولین گوشزد کرده ام ولی نمی دانم چرا ؟ ( گرچه نسبت به بعضی ، تا اندازه ای می دانم چرا !) ترتیب اثر نداده اند.

به مسئولین بارها گفته ام که خطر اینان بمراتب زیادتر از خطر منافقین خلق است ، چرا که علاوه بر همه شیوه های منافقانه ی منافقین ، سالوسانه در صف حزب اللهیان قرار گرفته و کم کم آنان را در صفوف آخرین و سپس به صف قاعدین و بازنشستگان سوقشان داده و صفوف مقدم را غاصبانه به تصرف خود در آورده اند.

والسلام

 

۱۲ شهریور ۹۴ ، ۰۷:۱۱ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

وصیت نامه شهید سید احمد پلارک

بسم الله الرحمن الرحیم


ستایش خدای را که ما را به دین خود هدایت نمود و اگر ما را هدایت نمی‌کرد ما هدایت نمی‌شدیم السلام علیک یا ثارالله ای چراغ هدایت و کشتی نجات، ای رهبر آزادگان، ای آموزگار شهادت بر حرانی که زنده کردی اسلام را با خونت و با خون انصار و اصحاب باوفایتی که اسلام را تا ابد پایدار و بیمه کردید. (یا حسین دخیلم) آقا جانم وقتی که ما به جبهه می‌رویم به این نیت می‌رویم که انتقام آن سیلی که آن نامردان بر روی مادر شیعیان زده برای انتقام آن بازوی ورم کرده می‌رویم برای گرفتن انتقام آن سینه سوراخ شده می‌رویم. سخت است شنیدن این مصیبت‌ها خدایا به ما نیرویی و توانی عنایت کن تا بتوانیم برای یاری دینت به کار ببندیم.

خدایا به ما توفیق اطاعت و فرمانبرداری به این رهبر و انقلاب عنایت بفرما. خدایا توفیق شناخت خودت آن طور که شهدا شناختند به ما عطا فرما و شهدا را از ما راضی بفرما و ما را به آن‌ها ملحق بفرما.

خدایا عملی ندارم که بخواهم به آن ببالم، جز معصیت چیزی ندارم و الله اگر تو کمک نمی‌کردی و تو یاریم نمی‌کردی به اینجا نمی‌آمدم و اگر تو ستارالعیوبی را بر می‌داشتی می‌دانم که هیچ کدام از مردم پیش من نمی‌آمدند، هیچ بلکه از من فرار می‌کردند حتی پدر و مادرم. خدایا به کرمت و مهربانی‌ات ببخش آن گناهانی که مانع از رسیدن بنده به تو می‌شود. الهی العفو...

بر روی قبرم فقط و فقط بنویسید امام دوستت دارم و التماس دعا دارم. می‌دانم بر سر قبرم می‌آیی.

ظهر عاشورا 24/6/1365

سیداحمد پلارک

۰۸ شهریور ۹۴ ، ۰۷:۰۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰