۲۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خاطرات شهدا» ثبت شده است

تله انفجاری «رضا» دهها داعشی را یکجا هلاک کرد.

مدافع حرم ، شهید رضا کارگر برزی

در سه سال آخر عمر دنیایی رضا متوجه شده بودم که بیشتر توی مأموریت‌های خارج از کشور فعالیت می‌کند که همین هم یک نگرانی‌ای در من ایجاد کرده بود. چه می‌شود کرد، مادر هستم و دلبسته بچه‌هایم. من که دل نگران بودم ولی چه کنم کارش این بود. البته فرزندانم جوری برنامه ریخته بودند در زمان حضور رضا توی ایران همه دورهم جمع شویم و همین دلم را قرص می‌کرد. بعد از شهادتش یکی از فرماندهانشان به من گفت: مادر به رضا افتخار کنید، رضا نمونه‌ای از یک انسان کامل و عالم در همه امور بود. بعدها به من گفتند که رضا در آخرین مأموریتش در سوریه با یک تله انفجاری توانسته تعداد زیادی از داعشی‌ها را به هلاکت برساند. امسال ماه رمضان هم وقتی با دوستش دیدار داشتیم گفت رضا هربار که می‌آمد سوریه خیلی از شاگردانش با تأسی از رفتار رضا شیعه می‌شدند و در این آخرین مأموریت 7 نفر از شاگردانش به تشیع گرویده بودند.

منبع : مشرق

۱۲ آذر ۹۴ ، ۰۷:۰۴ ۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰

مهندسی معکوس

در اوج جنگ که مانیاز مبرمی به موشک داشتیم ، اولین محموله موشکی اسکاد B  شامله هشت فروند موشک به دستمان رسید اما شهید طهرانی مقدم 2 فروند از آن ها را جدا کرد و برای مهندسی معکوس برد.

خب این مسئله برای ما جا نیفتاد که چرا الان که ما به این موشک ها نیاز داریم و مردم در نمازجمعه شعار "موشک جواب موشک" می دادند، او این کار را کرد اما در جلسه ای که خدمت آقا (که آن زمان رییس جمهور بودند) رفتیم، ایشان هم بر موضوع خودکفایی تاکید کرده و حتی به وزیر سپاه ایراد گرفتند که چرا ساخت این موشک ها را شروع نکردید. آنجا بود که ما به حکمت آن تصمیم پی بردیم.

این تصمیم، تصمیم بسیار مهمی بود و با راه انداختن گروه‌های مختلف در وزارت سپاه، تا روز آخر راهبری آن‌ها را خودش به عهده گرفت که نتیجه آن را امروز در بومی شدن صنعت موشکی در انواع بردها از ۳۰۰ کیلومتر تا ۲ هزار کیلومتر می بینیم.

در اواخر سال ۱۳۶۳ یا اوایل ۶۴ بود که تعدادی از متخصصین وزارت سپاه آ‌مدند در غرب کشور در حضور شهید مقدم راهبرد صنعت موشکی را از ایشان سؤال می‌کردند که ما چه مسیری را باید برویم و چه چیزی را مبنا قرار دهیم و یا از چه سوختی استفاده کنیم و چه بردی را هدف‌گزاری کنیم؟ من بارها و بارها از متخصصین صنعت پرسیدم و شنیدم که آن راهنمایی که سردار مقدم آن روز در سمت فرماندهی موشکی داد و مسیری که برایشان ترسیم کرد، خیلی راهگشا بوده است.

منبع : دفاع پرس

۰۵ آذر ۹۴ ، ۰۶:۵۸ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

فرازی از وصیتنامه سردار شهید حاج عبدالحسین برونسی

شما ای‌ زن‌، چون‌ زینب‌ کبری‌ (سلام‌الله علیها) فرزندانم‌ را هم‌ پدری‌کن‌ و هم‌ مادری‌، مادری‌ که‌ اسلام‌ می‌گوید. برای‌ چندمین‌ بار باز هم‌می‌گویم‌؛ هر کس‌ آمد و گفت‌: فرزند بی‌ بابا نمی‌خواهم‌ باید توی‌ دهنش‌بزنید. همسر عزیزم‌ شما هفت‌ فرزند دارید، باید آنها را آنچنان‌ با اسلام‌ آشناکنید که‌ روز قیامت‌ هم‌ به‌ درد خودت‌ بخورند و هم‌ به‌ درد من‌، در راه‌ امام‌خمینی‌ که‌ همان‌ راه‌ قرآن‌ و راه‌ امام‌ حسین‌ است‌ بروند تا سر حدشهادت‌. از همه‌ شما می‌خواهم‌ که‌ هر موقع‌ پسرانم‌ را داماد کردید، یک‌دختر مؤمن‌ بگیرید، فاطمه‌ و زهرا را هم‌ یک‌ شوهر مؤمن‌ برایشان‌ انتخاب‌کنید، برای‌ داماد و عروس‌ کردن‌ فرزندانم‌ پی‌ مال‌ دنیا نروید، فقط‌ ببینید که‌ ازهمه‌ بهتر خدا را می‌شناسد، ملاک‌ خدا باشد. در هر کار اگر انسان‌ خدا را درنظر بگیرد انحراف‌ ایجاد نمی‌شود. همسر عزیزم‌! اگر شما این‌ حرف‌هایی‌ که‌ من‌ در وصیت‌ نامه‌ نوشتم‌، عمل‌ کردید، من‌اگر در راه‌ خدا شهید شدم‌، شما را تا به‌ بهشت‌ نبرم‌! خودم‌ نمی‌روم‌. ازهمه‌ی‌ شما می‌خواهم‌ که‌ مرا حلال‌ کنید و از پدر و مادر مهربانم‌ هم‌می‌خواهم‌، که‌ مرا حلال‌ کنند.

من با چشم باز این را پیموده ام و ثابت قدم مانده ام؛ امیدوارم این قدمهایی که در راه خدا برداشته ام، خداوند آنها را قبول درگاه خودش قرار دهد و ما را از آتش جهنم نجات دهد.

 

فرزندانم، خوب به قرآن گوش کنید و این کتاب آسمانی را سرمشق زندگیتان قرار بدهید. باید از قرآن استمداد کنید و باید از قرآن مدد بگیرید و متوسل به امام زمان(عج) باشید. همیشه آیات قرآن را زمزمه کنید تا شیطان به شما رسوخ پنهانی نکند.

 

ای مردم نادان، ای مردمی که شهادت برای شما جا نیفتاده است در اجتماع پیشرو باید در باره شهیدان کلمه اموات از زبانها و از اندیشه ها ساقط شود و حیات آنان با شکوه تجلی نماید«وبل احیاء عند ربهم یرزقون». فرماندهی برای من لطف نیست، گفتند این یک تکلیف شرعی است، باید قبول بکنید و من براساس«اطیعو الله و اطیعو الرسول و اولی الامر منکم» قبول کردم. مسلما در راه امر به معروف و نهی از منکر از مردم نادان زیان خواهید دید، تحمل کنید و بر عزم راسختان پایدار باشید.

۰۳ آذر ۹۴ ، ۰۷:۰۰ ۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰

وصیت نامه شهید مصطفی ردانی پور.

سپاس خداوندی را که انوار جلال او ، از افق عقول بندگانش تابان است. و خواسته اش ، از زبان گویای کتاب و سنت ، نمایان خدایی که دوستان خود را از دلبستگی به دنیای فریبا رهانید و به شادی های گوناگون رسانید.

نه از آن روی که آنان را بی جهت ، زیادی بخشد و یا در پیمودن راههای نیکوکاری ناگزیرشان فرماید، بلکه از آن روی که خدای تعالی ، دید لیاقت پذیرش الهی را دارند و شایسته ی آرایش به صفات زیبایند. پس راضی نشد که بندگانش ، رشته ی بیکاری به دست گیرند و عمر خود را به بطالت سپری کنند ، بلکه آنان را توفیق عنایت قرمود که به کردار های کامل خو گیرند. تا از هر چه به جز اوست ، آسوده خاطر گشته و مذاق جانشان ، با لذتِ شرافتِ خشنودی حق ، آشنا گردد. از این رو، دلهای خود را به انتظار سایه ی لطفش ، منصرف و آرزوهای خود را به سوی بخشش و فضلش ، منعطف ساختند.

در نزد ان ها سروری را می بینی که مخصوص دلهای گردیده به عالم جاوید است و اثر ترسی مشاهده می کنی که از خطر های ملاقات حق حاصل آید.

شوقشان به آن چه به خواسته ی حق نزدیکشان نماید همواره در فزونی و میلشان به انجام دستور های الهی که از ناحیه ی حق صادر می شود، پیگیر و گوششان ، آماده ی شنیدن اسرار الهی و دلهایشان از یاد او شیرین کام است.

به مقدار ایمانی که دارند از لذت ذکر بهره مندشان فرمود و از خزینه ی عطایش ، آنچه را شایسته ی بخشش نیوکار مهربانی است ف به آنان بی منت ارزانی داشت.

چه کوچک است در نزد آنان ، هر آن چه دل را از جلال حق مشغول کند. هر آنچه را که باعث دوری از حریم وصالش گردد یکباره ترک گویند. تا ان جا که از انس با کَرم و کمال حق لذت ها برند.

همواره از زیور های هیبت و جلال ، جامه های فاخر به تن کنند و چون ببینند که زندگی دنیا آنان را از پیروی خواسته ی خداوند مانع است و ماندن در این عالم میان آنان و بخشش های خداوندی حائل ، بی تأمل جامه ی ماندن را از تن برکنند و حلقه بر درهای دیوار کوبند و از این که در راه رسیدن به این رستگاری تا سر حد جانبازی فداکاری می کنند و خود را در معرض خطر تیر ها و گلوله ها قرار می دهند ف لذت می برند.

مرغ جان مردان صحنه ی کربلا در اوج چنین شرافتی به پرواز آمد که برای جانبازی از یکدیگر پیشی می گرفتند. و جانهایشان را در برابر نیزه ها و شمشیرها به یغما می دادند و امروز هم آن واقعه در سرزمین الله اکبر اتفاق افتاده است. که هر روز شاهد چنین شور و شعفی می باشیم.

ای ملت ! بدانید امروز مسئولیت شما بزرگ و بارتان سنگین است و باید رسالتتان را که پاسداری از خون شهیدان است انجام دهید.

تنها با اطاعت از روحانیت متعهد و مسئول که در رأس آن " ولایت فقیه " می باشد و امروزه سنب آن امام بزرگوار است قادرید این راه را ادامه دهید.

امروز در هیچ کجای دنیا چنین حکومتی با این عظمت  و حشمت وجود ندارد که در رأس آن مرجعی بزرگ باشد.

در راه خدا حرکت کردن سختی و رنج دارد. مانع زیاد است. با صبر و استقامت راه انبیا را ادامه دهید که امروز جوانان ما با ریختن خونشان موانع راه را برداشته و بر می دارند و ما فردای قیامت در پیشگاه خدای تبارک و تعالی عذری نداریم.

اسلام منهای روحانیت اسلام نیست. و این سدّ دشمن شکن ( ولایت فقیه ) را نگذارید بشکنند و این حربه ی عطیم را از شما و ملتتان نگیرند و در نتیجه اسلام وارونه را به مردمتان عرضه کنند. بدون روحانیت کاری از پیش نمی رود.

 

مصطفی ردّانی پور 28/6/59


 

ادامه وصیت و همچنین عباراتی که قبل از شهادت مکتوب شده:

من به جبهه آمدم تا شاید گذشته ها را جبران کنم . و خون آلوده ام را در راه خدا بریزم. و به وسیله ی خون پاک شهدا تطهیر نمایم . اگر در این مسیر کشته شدم شما مقاوم و استوار راهم را ادامه دهید.

دعا کنید خدا مرا جزء شهدا قرار دهد. از قربانی دادن در راه خدا نترسید.

خواهرانک در تربیت فرزندانتان بکوشید و حجاب را رعایت کنید. زهرا گونه زندگی کنید و شوهرانتان را به خدا وادارید.

برداشت من از زندگی ، از انچه خواندم و لمس کردم خلاصه اش این است که:

تنها راه سعادت ، رسیدن به کمال بندگی خداست.بندگی او در اطاعت از اوامرش و ترک نواهی می باشد. همه دستور های اسلام در این دو جمله خلاصه می گردد:

فرمانبرداری از خدا و نافرمانی از شیطان

سفارشم این است: مردم! به یاد خدا و روز جزا باشید.

پیرو ائمه اطهار باشید که : واللازم لکم لاحق والمارق عنکم زاهق.

مردم! دنباله رو روحانیت باشید که چراغ راه هدایتند. از امام اطاعت کنید که عصاره ی اسلام است. او را تنها نگذارید که نماینده حجت ابن الحسن عجل الله است.

 

مصطفی ردّانی پور 10/5/1362

 

 

اما عجیب ترین جملات او کلماتی است که دو روز قبل از شهادت در پیرانشهر نوشته بود. عباراتی که نشان می داد خبر از شهادتش می دهد:

حال که وقت رفتن است و توفیق پیوستن به یاران و دوستان! آنان که با هم پیمان شهادت بستیم ، با کمال شرمندگی و طلب عفو و بخشش از همه شما ، چند کلمه ای را به عنوان وصیت ذکر می کنم.

باشد که باعث آمرزش من شود و برایم طلب رحمت و بخشش بنماید.

آن کسانی که مسئولیتی دارندو با خون شهدا و ایثار و استقامت و کار و تلاش سربازان گمنام ، نام و عنوانی پیدا کرده اند مواظب خود باشند!

دوستان عزیز! تنها راه رسیدن به سعادت ، ترک محرمات و انجام واجبات است. راه قرب به خدا همین است و بس.

دست یکدیگر را بگیرید و راه شهدا را که همان راه رسیدن به خدای متعال است ادامه دهید.

 

مصطفی ردّانی پور 13/ 5/ 1362

 

برگرفته از: کتاب پنجاه سال عبادت ( کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی )

۲۴ آبان ۹۴ ، ۰۷:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

وصیت نامه شهید رضا پناهی.

بسم الله الرحمن الرحیم
من طَلَبَنی وَجَدَنی و من وجدنی عَرَفَنی و من عرفنی اَحَبَّنی و من اَحَبَّنی عَشَقَنی و من عَشَقَنی عَشِقتُه و من عَشِقتُه قَتِلتُه و من قَتِلتُه فَعَلیَّ دِیَتُه و اَنا دِیَتُه.
هر کس من را طلب کند مرا می یابد ، و کسی که مرا یافت مرا می شناسد ، و کسی که مرا شناخت مرا دوست خواهد داشت. و کسی که من را دوست داشت ، عاشق من می شود، و کسی که عاشق من می شود ، من عاشق او می شوم و کسی که من عاشق او شوم ، او را می کشم و کسی که من او را بکشم ، خون بهایش بر من واجب است ، پس خون بهای او من هستم ( حدیث قدسی)
هدف من از رفتن به جبهه این است که ، اولاً به ندای " هل من ناصر ینصرنی " لبیک گفته باشم و امام عزیز و اسلام را یاری کنم.
و آن وظیفه را که امام عزیزمان بارها در پیام ها تکرار کرده ، که هر کس قدرت دارد واجب است که به جبهه برود ، و من می روم تا به پیام امام لبیک گفته باشم.
آرزوی من پیروزی اسلام و ترویج آن در تمام جهان است و امیدوارم که روزی به یاری رزمندگان ، تمام ملتهای زیر سلطه آزاد شوند و صدام بداند که اگر هزاران هزار کشور به او کمک کنند او نمی تواند در مقابل نیروی اسلام مقاومت کند.
من به جبهه می روم و امید آن دارم که پدر و مادرم حتی اگر شهید شدم ، ناراحت نباشند . چون من هدف خود را و راه خود را تعیین کرده ام و امیدوارم که پیروز هم بشوم.
پدر و مادر مهربان من ! از زحمات چندین ساله شما متشکرم. من عاشق خدا و امام زمان ( عجل الله )  گشته ام و این عشق هرگز با هیچ مانعی از قلب من بیرون نمی رود.، تا این که به معشوق خود یعنی " الله " برسم.

 
و به حق که ما می رویم که این حسین زمان و خمینی بت شکن را یاری کنیم و به حق که خداوند به کسانی که در راه او پیکار می کنند پاداش عظیم می بخشد . من برای خدا از مادیات گذشتم و به معنویات فکر کردم ، از مال و اموال و  پدر و مادر و برادر و خواهر چشم پوشیدم ، فقط برای هدفم یعنی الله.

 

والسلام رضا پناهی

 

۲۱ آبان ۹۴ ، ۰۷:۰۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰